حسابداری اجتماعی یا Social Accounting شاخهای از حسابداری است که به بررسی تاثیر عملیات یک کسب و کار بر جامعه میپردازد.
حسابداری اجتماعی به انواع داراییهایی که در حسابداری مالی مطرح است نمیپردازد بلکه تمرکز آن بر رفتارهای کسب و کار است.
در واقع حسابداری اجتماعی به بررسی تاثیر رفتار بر محیط اطراف میپردازد، و هر کسبوکاری صرف نظر از اندازهاش، میتواند این ارزیابی را انجام دهد.
این مساله مستلزم آن است که شرکتها با دقت به جامعه و همه مسائل اطراف خود نگاه کنند و در نظر بگیرند که عملیات آنها چه تاثیری بر افراد، محیط و مکانهای اطرافشان دارد.
این نوع حسابداری، دولت، کسب و کارهای غیرانتفاعی و سازمانهای خیریه را نیز در بر میگیرد.
سرمنشاء حسابداری اجتماعی
حسابداری اجتماعی یک پدیده حسابداری در اواخر قرن بیستم است.
رشد این نوع حسابداری به عنوان یک رشته حسابداری، ناشی از فشارهای جنبش زیست محیطی در شرکتهای بزرگ است. همچنین، این موضوع از تقاضای دولتها و مردم نیز نشات میگیرد که فعالیتهای کسب و کار و آثار آن بر فعالیتهای محیطی، شفافتر گردد.
حسابداری اجتماعی تلاش میکند تا حسابی را برای بهای تمام شده و مزایای فعالیتهای شرکتی در ارتباط با اجتماع و محیط ایجاد نماید. یک کسب و کار ممکن است به اندازهگیری تاثیر مشارکت اجتماعی و کمکهای خیریه در مناطق تحت فعالیت خود بپردازد.
همچنین یک شرکت میتواند اثربخشی برنامههای استخدامی خود را در یک محیط اندازهگیری کند و بررسی نماید که آیا این برنامه بر نرخ بیکاری محیط تاثیر داشته است یا خیر. حسابداری اجتماعی به خودی خود دربرگیرنده رفتار کسب و کاری است که رفاه را برای مردم فراهم میکند.
در نتیجه حسابداری اجتماعی اغلب با نام حسابداری اجتماعی و محیطی، گزارشگری اجتماعی شرکتی یا گزارشگری مسئولیت اجتماعی شرکتی نیز شناخته میشود.
تعریفی دیگر از حسابداری اجتماعی
همانطور که اشاره شد، حسابداری اجتماعی بخشی از دانش حسابداری است که هدف آن اندازهگیری و گزارشگری اثرات اجتماعی (هزینهها و منافع اجتماعی) ناشی از فعالیتهای واحد تجاری میباشد.
واضح است که هر واحد تجاری عضوی از جامعهای است که در آن فعالیت میکند و به طور مستمر در تعامل با سایر اعضای جامعه قرار دارد.
همچنین با استناد به قراردادهای نانوشته اجتماعی بین اعضای جامعه که برای حفظ منافع تمامی اعضا وضع شده، ضرورت دارد واحد تجاری از مسئولیتهای خود آگاه باشد و آنها را محدود به حفاظت منافع سهامداران نداند، بلکه تعهدات دیگری در قبال سایر گروههای اجتماعی از قبیل اعتباردهندگان، کارکنان، مشتریان، فروشندگان، گروههای موجود در جامعه و همچنین محیط زیست پیرامون خود احساس کند.
مفروضات سیستم حسابداری مسئولیتهای اجتماعی
در سیستم حسابداری مسئولیتهای اجتماعی، چهار فرض اساسی وجود دارد که عبارتند از:
1. هر واحد تجاری در قبال جامعه پیرامونی خود تعهداتی دارد که پایبند به انجام آنهاست.
2. منابع اقتصادی اجتماع کمیاب و محدود است، پس ضرورت دارد در به کارگیری و استفاده از آنها حداکثر بهرهوری حاصل شود، به گونهای که منافع اجتماعی حاصل از مصرف آنها بیش از هزینههای اجتماعی شود.
3. کالاهایی که قبلاً رایگان بودهاند، دیگر این چنین رایگان در دسترس قرار نمیگیرند.
مثلاً آب و هوای پاکیزه اغلب نیازمند مخارج سنگین ناشی از مقررات مربوط به کنترل آلودگی محیط زیست و عملیات خودپالایی است، پس واحد تجاری باید در ازای استفاده از آنها منافعی را در اختیار اجتماع قرار دهد.
4. از حقوق مسلم جامعه است که از میزان تعهدات اجتماعی، واحد تجاری نسبت به خود و همچنین مقدار انجام شده آنها آگاهی یابد و این آگاهی لازم است براساس اصول و مبانی گزارشگری حسابداری صورت گیرد.
اصول و مفاهیم اساسی سیستم حسابداری مسئولیتهای اجتماعی
به طور کلی اصول و مفاهیم اساسی سیستم حسابداری مسئولیتهای اجتماعی، تا حدود زیادی همان اصول و مفاهیم سیستم حسابداری مالی است، ولی لازم است تعدیلی در آنها صورت گیرد تا هماهنگ با اهداف سیستم حسابداری مسئولیتهای اجتماعی شود.
برای مثال در حسابداری مالی ضرورت دارد که دامنه شمول مفهوم شخصیت حسابداری گسترش یابد و در برگیرنده جامعه پیرامون واحد تجاری گردد؛ و یا گسترده مفهوم معامله حسابداری باید شامل معاملات بین واحد تجاری از یک طرف و جامعه پیرامونی خود به عنوان طرف دیگر شود؛ و همچنین سود حسابداری شامل هزینهها و منافع اجتماعی واحد تجاری شود تا پس از آن بتوان بازده اجتماعی سرمایهگذاری را محاسبه کرد.
رویکردهای مربوط به مسئولیت اجتماعی
به طور کلی سه رویکرد در مورد مفهوم مسئولیت اجتماعی شرکتها وجود دارد که به شرح زیر قابل تبیین میباشند:
1. نظریه اول از تئوریهای کلاسیک اقتصادی منشا میگیرد.
طبق این مفهوم شرکت فقط و فقط یک هدف دارد و آن هم به حداکثر رساندن سود و به تبع آن حداکثر نمودن ثروت سهامداران است.
البته این مفهوم تا جایی پذیرفته شده و قابل حمایت است که در جهت تلاش برای رسیدن به هدف چارچوبی اخلاقی و حقوقی وجود داشته باشد.
2. نظریه دوم در دهه 1970 میلادی ارائه گردیده است و بر اساس آن اهداف اجتماعی در رابطه با به حداکثر رسانیدن سود مورد توجه قرار میگیرد.
طبق این نظریه، مدیران شرکتها بایستی تصمیماتی اتخاذ کنند که بین حقوق سهامداران، کارکنان، مشتریان و عامه مردم تعادل ایجاد کنند.
در نتیجه بایستی یک ائتلاف و همبستگی بین منافع و ملاحظات متعدد ایجاد شود و این ائتلاف تنها راهی است که شرکت را از هدف حداکثر نمودن سود در بلند مدت مطمئن میسازد.
3. براساس نظریه سوم «سود» نقطه پایانی اهداف موسسات نیست و مدیران اجرایی شرکتها پس از کسب سود با چالشهای دیگری مواجه میشود؛ چالشهایی همچون مطالبات کارکنان برای افزایش دستمزد، لزوم اجرای طرحهای توسعه، درخواست قیمتهای پایینتر از جانب مشتریان و سود سهام بیشتر برای سهامداران.
در این حالت تصمیمگیریهای سازمانی باید به جای تلاش در جهت حداکثر نمودن سود، به دنبال کسب سطح مناسبی باشد که هم طی آن سود کسب شود و هم سطح مطلوبی از اهداف اجتماعی تامین گردد.
مزایای حسابداری اجتماعی و دلایل پیادهسازی آن
در مبحث تاریخچه حسابداری اجتماعی چنین عنوان میشود که شروع این حسابداری به ابتدای دهه 70 بر میگردد اما قبل از اینکه بحث حسابداری اجتماعی مطرح شود بحث مسئولیت اجتماعی سازمان مطرح بوده است، به گونهای که شاید بتوان پایه و اساس حسابداری اجتماعی را در مسئولیت اجتماعی سازمانها دانست.
هیچ شرکتی نمیتواند مدعی شود که فقط او حق دارد از منابع اجتماعی استفاده نماید چرا که همگان در این حق سهیماند.
با توجه به مشترک بودن در استفاده از منابع اجتماعی، شرکتها میبایست در ارتباط با استفاده صحیح از این منابع پاسخگو باشند.
این پاسخگویی در حسابداری اجتماعی پیشبینی شده است.
نقش دولت مرکزی
در این میان نقش دولت نیز به عنوان یک قدرت تعیینکننده قابل ملاحظه است.
اعمال نفوذ دولت ممکن است به سه صورت انجام گیرد:
- تعیین فعالیتهای اجتماعی و غیرقانونی.
- تصویب مقررات و قانون در جهت محدود نمودن توسعه فعالیتهایی که به خودی خود برای اجتماع مفید بوده اما اجرای بدون محدودیت آن برای سلامت جامعه زیانآور است.
- برخورد مناسب با یک سری فعالیتها که دارای هزینههای اجتماعی و اثرات منفی در اجتماع است؛ مانند تعیین مالیات برای تامین هزینه خسارات وارده به اجتماع.
هدف اصلی از تعیین این گونه مالیاتها تشویق شرکتها به کاهش اثرات اقدامات مزبور و کنترل آنهاست.
از بحث در مورد ماهیت مقررات دولتی در حل مسائل اجتماعی مشخص میشود که تعریف مسئولیت اجتماعی شرکتها فرایند مشکلی است.
مشکلات عملی پیادهسازی حسابداری اجتماعی
این که برای گزارش نمودن اطلاعات حسابداری، چه اطلاعاتی و به چه صورتی ارائه شود هنوز قانونی مشخص نشده است: آیا باید گزارشها را به صورت مالی ارائه نماییم؟ آیا گزارشهای غیرمالی لازم است؟
با توجه به عدم وجود قانون مشخص و عدم مقبولیت عمومی در یک روش خاص جهت گزارشگری اجتماعی، چهار ایراد عمده زیر میتواند به عنوان علت عدم پیشرفت گزارشگری اجتماعی مورد توجه قرار گیرد:
- مشخص نبودن نوع گزارش (اعم از مالی و غیر مالی).
- مشخص نبودن میزان ارائه اطلاعات (چه اندازه از اطلاعات کافی است؟).
- مشخص نبودن یک شاخص و معیار مشخص جهت مقایسه نمودن شرکتها با یکدیگر (چه شاخصی باید به عنوان ملاک مقایسه شرکتها با هم مورد توجه قرار گیرد؟)
- کیفیت پایین گزارشهای موجود و تهیه گزارشهای اجتماعی به صورت سلیقهای، به دلیل عدم وجود قانون مشخص.
نتیجهگیری
در تحقیقات نشان داده شده است که مدیران شرکتها تمایل دارند که گزارشگری اجتماعی شرکت را به صورت محدود و متناسب با هدف حداکثرسازی ثروت سهامداران به کار گیرند.
همچنین در تحقیقات مشخص شده که مدیران معتقدند فشارهای اجتماعی باعث ایجاد نیاز به پاسخگویی شرکتها میگردد.
با توجه به احساس نیاز شرکتها و مدیران به ارائه گزارشهای اجتماعی و از طرفی با توجه به محدودیتهایی که برای ارائه گزارشهای اجتماعی مناسب وجود دارد، به نظر میرسد سازمانهای قانونگذاری باید قوانینی تدوین نمایند تا شرکتها را مجاب نمایند گزارشگری اجتماعی داشته باشند.
با تدوین قوانینی منسجم میتوان شرکتها را به سمت پیشرفت و ارائه گزارشهای اجتماعی مناسب سوق داد.
منابع:
www.prozhe.com
www.civilica.com
www.wisegeek.com
donya-e-eqtesad.com
نگرش مدیران درباره افشای اطلاعات حسابداری اجتماعی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، فروغی و همکاران، فصلنامه علمی پژوهشی بررسیهای حسابداری و حسابرسی