هدفگذاری یا تعیین اهداف، فرآیندی است برای مشخص نمودن اهدافی که شما در سر میپرورانید.
داشتن هدف لازمه یک زندگی موفق و پر شور و شوق است. به عبارت دیگر داشتن اهداف مدون، به زندگی معنا و جهت میدهد.
اصولاً یکی از ویژگیهای انسانهای موفق آن است که هدف دارند و برای رسیدن به اهداف خود، برنامهریزی و اقدام میکنند.
این در حالی است که بسیاری از مردم در زندگی سرگردان و بیهدف هستند.
آنها علیرغم سختکوشی بسیار و تلاش بیوقفه خود، چون هدفی ندارند، از زندگی راضی و خشنود نیستند و حس میکنند یک جای کار میلنگد!
یک دلیل اصلی بروز این احساس ناخوشایند آن است که افراد سرخورده، هیچ هدف روشنی برای خود ترسیم نمیکنند و وقت کافی برای فکر کردن درباره آنچه که از زندگی میخواهند، اختصاص نمیدهند.
پنج قانون طلایی برای آماده کردن خود در رسیدن به موفقیت
آیا در مورد آنچه که قرار است در پنج سال آینده به آن برسید فکر کردهاید؟
آیا هم اکنون اطلاعات شفافی در مورد هدف اصلی خود دارید؟
آیا میدانید که قرار است در پایان روز به چه هدفی برسید؟
اگر می خواهید به موفقیت برسید، باید اهدافی برای خود تعیین کنید.
بدون تعیین هدف، تمرکز خود را از دست میدهید و چه بسا به بیراهه کشیده شوید.
هدفگذاری نه تنها به شما کمک میکند تا کنترل مسیر زندگی خود را در اختیار بگیرید، بلکه نقطه عطفی برای تعیین موفقیت حقیقی شما محسوب میشود.
هدفمندی پروسهای است که با بررسی دقیق آنچه که قصد دستیابی به آن را دارید آغاز میشود و با انجام یک سری فعالیتها برای رسیدن به آن پایان می یابد.
در ادامه به پنج قانون طلایی در تعیین هدف و رسیدن به موفقیت اشاره میشود:
1. اهدافی تعیین کنید که به شما انگیزه میدهد.
زمانی که هدفی را برای خود بر میگزینید، توجه کنید که این اهداف باید در شما شور و انگیزه به وجود آورند. یعنی باید مطمئن شوید که این اهداف برای شما اهمیت دارند و رسیدن به آنها را برای خود ارزش میدانید.
اگر شما به نتیجه کار بیعلاقه باشید و یا اهداف نامربوطی انتخاب کرده باشید، شانس شما در عملی کردن آنها کم و کمتر میشود. در واقع انگیزه، یک شاه کلید برای دستیابی به اهداف محسوب میشود.
اهدافی را انتخاب کنید که با اولویتهای شما در زندگی ارتباط داشته باشد.
اگر این موضوع را در نظر نگیرید، متوجه میشوید که اهداف بسیار زیادی انتخاب کردهاید ولی زمان اندکی برای تحقق همه آنها دارید.
تعهد، پیش زمینه رسیدن به اهداف است. بنابراین برای به حداکثر رساندن احتمال موفقیت، باید حس اضطرار را درک کنید و از دیدگاه «من حتماً باید این کار را انجام دهم» برخوردار باشید.
اگر به این رویکرد ارزشمند بیاعتنا باشید، خواه ناخواه انجام هدفهایتان را به تعویق خواهید انداخت، و این کار هم به نوبه خود، شما را در احساس ناامیدی و نارضایتی از خویشتن فرو میبرد و سرانجام این تصور در ذهن شما شکل میگیرد که «من نمیتوانم هیچ کاری انجام دهم» یا «من در انجام هیچ کاری موفق نیستم».
نکته:
برای این که مطمئن شوید هدف شما انگیزهبخش است، دلایل ارزش و اهمیت آن را برای خودتان بنویسید.
از خودتان این سوال را بپرسید: «اگر من میخواستم هدفم را با دیگران به اشتراک بگذارم، چه دلایل قانع کنندهای میبایست به آنها ارائه میکردم تا ارزشمندی آن هدف را به آنها گوشزد میکردم؟
شما میتوانید از این عبارت انگیزشی استفاده کنید تا به خودتان کمک کنید از کمبود اعتماد به نفس رها شوید.
2. اهداف هوشمندانه یا SMART انتخاب کنید.
یک راه مناسب برای قدرت بخشیدن به پروسه هدفگذاری، استفاده از شیوه SMART است.
واژه SMART از پنج حرف تشکیل شده است که به ویژگیهای زیر اشاره دارد:
• S مخفف Specific: خاص بودن؛
• M مخفف Measurable: قابل اندازهگیری؛
• A مخفف Attainable: قابل دستیابی،
• R مخفف Relevant: مربوط،
• T مخفف Time Bound: دارای زمان بندی.
و اما شرح هر کدام از این قسمتها:
تعیین اهداف خاص
اهداف شما باید مشخص بوده و تعریف خوبی داشته باشد. اهداف مهم و کلی نمیتوانند به شما کمک کنند زیرا قادر نیستند راه مناسب را به شما نشان دهند. با تعیین مسیر خود و تعریف دقیق از زمان اتمام هدف، کار را برای خود آسان کنید.
به عنوان مثال به جای جمله «سراسر جهان را در مینوردم»، بهتر است بگویید: «من سفر خود به دور دنیا را در 31 دسامبر سال 2019 به پایان میرسانم».
مسلماً این هدف بزرگ و کلان، فقط در صورتی دستیافتنی است که پیش از آن مقدمات فراوانی انجام و تکمیل شده باشد.
تعیین اهداف قابل اندازهگیری
مقادیر، تاریخ و نکات مهم را به طور دقیق در اهداف خود مدنظر داشته باشید. با این کار میتوانید میزان موفقیت خود را بسنجید.
اگر هدف شما این باشد که «من میخواهم هزینهها و مخارجم را کاهش دهم»، از کجا متوجه میشوید که چه زمانی موفق بودهاید؟ آیا این کاهش در یک مدت یک ماهه بوده است؟ یعنی زمانی که شما یک درصد کاهش داشتهاید؟ و یا در یک مدت دو ساله که شما 10 درصد کاهش داشتهاید؟
بدون برخورداری از یک روش مناسب برای سنجش موفقیت خود، متوجه نخواهید شد که دقیقاً چه چیزی را به دست آوردهاید.
تعیین اهداف دستیافتنی
مطمئن باشید که احتمال تحقق اهداف ترسیم شده وجود دارد. اگر شما هدفی را تعیین کنید که هیچ امیدی به تحقق آن ندارید، روحیهتان را از دست میدهید و اعتماد به نفستان را از بین میبرید.
از طرف دیگر، در مقابل وسوسه تعیین اهداف بسیار آسان و در دسترس خودداری کنید زیرا اتمام چنین اهدافی، در بهترین حالت ممکن است شما را به ورطه ناامیدی بکشاند و باعث شود تا شما از انجام کارهای آتی خود که فکر میکنید دست نیافتنی هستند، به وحشت بیافتید.
با تعیین اهداف حقیقی اما چالشبرانگیز، میتوانید به توازن مورد نیاز دست یابید، و در پایان نیز بیشترین رضایتمندی را از رسیدن به آنها در خود احساس کنید و به وجود آیید.
تعیین اهداف مربوط
اهداف ترسیم شده باید با مسیر زندگی و انتخاب شما مرتبط باشد. با در نظر گرفتن اهداف مربوطه میتوانید تمرکز خود را بر آن چه که باید انجام دهید بیشتر کنید.
تعیین اهداف پراکنده و ناهماهنگ باعث تباهی وقت شما و به هدر رفتن زندگیتان میشود.
تعیین اهداف وابسته به زمان
اهداف شما باید ضربالاجل داشته باشد. این بدان معناست که شما میدانید چه موقع میتوانید موفقیت خود را جشن بگیرید.
زمانی که بر اساس ضربالاجل تعیین شده فعالیت کنید، حس اضطرار در شما افزایش مییابد و موفقیت سریعتر حاصل میشود.
3. اهداف خود را بنویسید.
برخی میگویند اهداف نوشته نشده، فرقی با تخیلات ذهنی ندارد!
اهداف خود را مکتوب کنید. اصولاً اهداف نوشته شده، از جزئیات و دقت بیشتری برخوردارند و شما برای دستیابی به آنها، انرژی بیشتری در خود احساس میکنید. ضمناً بهانه فراموش کردن هدف نیز از شما گرفته میشود.
به هنگام نوشتن اهداف خود از واژه درست استفاده کنید. مثلاً به جای آن که بگویید «من قصد دارم تا پایان امسال هزینههایم را تا 10 درصد کم کنم»، از این جمله استفاده نمایید: «من امسال 10 درصد از هزینههایم را کم خواهم کرد».
جمله اخیر از تاثیر و قدرت زیادی برخوردار است و تصور شما از خودتان این است که هزینهها را کاهش میدهید، ولی جمله اول فاقد بار احساسی است و اگر به آن نرسید، میتواند بهانه و عذری برای شکست شما باشد.
نکته اول:
جملهای که با آن هدف خود را ترسیم میکنید، بار مثبت داشته باشد.
اگر میخواهید نیروی حافظهتان را بهبود ببخشید بگویید «تا سه ماه آینده تمام کارمندان خود را حفظ خواهم کرد» و نگویید «میزان گردش و جابجایی کارکنان را کاهش خواهم داد»
جمله اول یک عبارت انگیزشی است ولی جمله دوم به شما اجازه میدهد حتی اگر برخی از کارمندانتان شرکت را ترک کردند، موفق باشید.
نکته دوم:
اگر شما از لیست وظایف روزمره یا به اصطلاح To-Do استفاده میکنید، این لیست را به گونهای تنظیم نمایید که اهداف شما در بالای آن قرار بگیرند.
اهداف خود را در جاهایی که زیاد به چشم میآید بچسبانید تا هر روز آن چه را که قرار بوده انجام دهید به یاد بیاورید. آنها را بر روی دیوار، میز، مانیتور، آینه حمام، یخچال و جاکفشی نصب کنید.
4. یک نقشه راه تعیین کنید.
در فرایند تعیین هدف، این مرحله معمولاً فراموش میشود. شما آنقدر بر روی نتیجه کار تمرکز میکنید که از طراحی روند رسیدن به آن غافل میشوید.
تمامی مراحل را به طور جداگانه بنویسید و پس از خاتمه، آنها را خط بزنید. در این صورت متوجه میشوید که چقدر پیشرفت داشتهاید. این موضوع زمانی اهمیت مییابد که هدف شما بزرگ یا طولانی مدت باشد.
5. به اهداف خود پایبند باشید.
به خاطر داشته باشید که تعیین هدف یک فعالیت جاری محسوب میشود و نه فقط ابزاری برای رسیدن به هدف. از روشهای یادآوریکننده یا هشداردهنده استفاده کنید تا خود را در این مسیر ثابت قدم نگه دارید و فرصتهای زمانی را در نظر بگیرید تا اهداف خود را بازبینی کنید.
مقصد شما در نهایت یکسان و مشابه است ولی طرح کاری که شما در این مسیر برای خودتان طراحی کرده اید، تغییرات زیادی میکند. مطمئن باشید که ارتباط، ارزش و ضرورت در سطح بالایی قرار دارند.
نکات کلیدی:
تعیین اهداف چیزی فراتر از آن است که بگوییم شما خواهان رسیدن به چیزی هستید که میخواهید اتفاق بیافتد.
اگر شما تعریف دقیق و شفافی از آن چه میخواهید نداشته باشید و این که چرا آن هدف خاص در اولویت قرار دارد، احتمال موفقیت شما کاهش مییابد.
با دنبال کردن این 5 قانون طلایی تعیین هدف، میتوانید اهداف خود را با اطمینان تعیین کنید و از رضایتمندی رسیدن به هدف لذت ببرید.
منبع: وبسایت Mind Tools